آيلين آيلين ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

هديه اي از طرف خدا

5 ماهگی

                      سلام نفسم  5ماهگیت مبارک گل زندگیم. به همین زودی 5 ماه از بودنت در کنار ما گذشت. خدا رو شکر. آیلینم یه غم بزرگی تو دلمه ،به خاطر فوت پدر بزرگ عزیزم. باورم نمیشه که از پیش ما رفته، هیچ وقت دلم نمیومد ازش خداحافظی کنم میدونستم خیلی زود میره. صورت مظلوم و مهربونش،لبخند هاش ، برق چشماشو و... هیچ وقت فراموش نمیکنم. فقط از خدا میخوام که به مادر بزرگم صبر بده که با نبودنش کنار بیاد. **روحش شاد و یادش گرامی** آیلین خانم این چند روز که درگیر مراسم ختم پدر بزرگم ...
26 بهمن 1390

آیلین جونی

سلام همه ی زندگیم. قربونت برم که روز به روز شیطون تر ، با هوش تر ، ناز تر و جیگر تر میشی نفسم. یه هفته ای میشه که میزاریمت تو روروئکت ، میدونم الان برات زوده ولی خیلی خوشت میاد و یاد گرفتی که دستت رو میکوبی به دکمه هاش تا موزیکش پخش بشه، با اینکه خیلی دوسش داری ولی اگه گشنت باشه یا خوابت بیاد انقدر غر میزنی تا یکی به دادت برسه. وقتی دارم جارو برقی میکشم با تعجب به من و جارو برقی نگاه میکنی که تو اون لحظه قیافت خیلی خنده داره. قربونت برم این روزها دیگه غریبه ها رو از آشنا تشخیص میدی و وقتی یه غریبه بغلت میکنه زود بغض میکنی و میزنی زیر گریه الان دیگه منو خوب میشناسی و وقتی گشنته زل میزنی...
6 بهمن 1390

آیلین 4 ماهه و واکسن

سلام پرنسس کوچولوم آیلین من ٤ ماهگیت مبارک گل من،عشقم،بهترینم ... باورم نمیشه زمان انقدر زود میگذره... وقتی میبینم روزهای با تو بودنمون داره زود میگذره غصه میخورم. ایشالله که همیشه شاد باشی آیلینم. واکسن ٤ ماهگیتم زدی.خیلی دردناک بود وقتی از درد ناله میکردی خداروشکر که زیاد تب نکردی و زود حالت خوب شد. خدایا چطور باید ازت تشکر کنم و شکر گذارت باشم به خاطر این همه مهربونی... خدای مهربون همیشه مواظب فرشته ی آسمونیم باش. تا یادم نرفته ١ سالگی وبلاگتم تبریک میگم دخترم. اینم آیلین کچل ما در ٤ ماهگی ...
27 دی 1390

داری بزرگ میشی...

سلام جوجوی من... شیطون بلای من دیگه داری بزرگ میشیا؛ انگار همین دیروز بود که واکسن 2 ماهگیتو زدی و من یه نفس راحت کشیدم. از الان استرس دارم واسه 1 شنبه که باید واکسن 4 ماهگیتو بزنی خدا کنه زیاد اذیت نشی عروسکم. واااای آیلین جونم روز به روز که میگذره بیشتر عاشقت میشم گل من دیشب هر کاری میکردم خوابت نمیبرد،خیلی خوابت میومد و کلافه بودی ولی خوابت نمیبرد،وقتی بغلت کردم و آروم تکونت دادم بعد از چند ثانیه چشماتو بستی و خوابیدی باورم نمیشد که تو بغل من آرامش میگیری و راحت میخوابی یه عالمه به خودم افتخار کردم آیلینم. قربونت برم تازگیا غلت میخوری ولی زیاد خوشت نمیاد و داد میزنی تا یکی بیاد به دادت ...
21 دی 1390

عکسای جدید

یه عکس جالب از ٢ ماه و نیمگی آیلین وقتی با تعجب داره آهنگ گوش میده آیلین و کریسمس آیلین و شب یلدا   آیلین و خرش آیلین و کیتی آیلین که خودش تنهایی ایستاده وداره ذوغ میکنه(البته چند ثانیه بعد با کله اومد پایین که بابایش رو هوا گرفتتش)   ...
12 دی 1390

آیلین 3 ماهه

سلام زندگی من  آیلین جونم ، عشقم ، نفسم ٣ ماهگیت مبارک جیگرم. هی تو  ؛                عشق منی هی تو ؛             عمر منی ...
29 آذر 1390

من و آیلین و بابایی

سلام آیلین جونم بالاخره بابایی از مکه اومد و من تو این دو هفته که گذشت حسابی سرم شلوغ بود تو هم که انگار بابایی هنوز یادت مونده بود با دیدن بابایی همش میخندیدی تازگیا هم که تا بابایی شروع میکنه باهات حرف زدن تو با صدای بلند میزنی زیر خنده اگه راستشو بخوای از اولم به بابایی بیشتر میخندیدی تا به من معلومه که با بابات بیشتر حال میکنی چند روز که یاد گرفتی جیغ بکشی یا وقتایی که خوابت میاد و بی حوصله ای نق میزنی و واسه خودت غر غر میکنی یادگرفتی که سرتو از رو بالش بلند کنی و چند ثانیه هم نگه داری وقتی میزاریمت تو تشک بازیت با تعجب به عروسکاش نگاه میکنی و باهاشون به زبون خودت حرف میزنی روز تاسوعا و عاشورا که ...
18 آذر 1390

برگشتن بابایی

سلام   سلام سلام به دختر نارم ، جیگرم ،نفسم ، عمرم... آیلین من این روزها خیلی خوشحالم آخه بابایی داره میاد...ماشالله به خودم که نبودن بابایی خوب تحمل کردم اینا همش به خاطر وجود تو عزیز دلم...ممنون که اومدی تو زندگیم تا تنها نباشم هفته ی دیگه منو تو بابایی بازم زیر یه سقف باهمیم.میدونم روزهای شیرین و زیبایی در انتظارمونه. میدونم خدای بزرگ خیلی دوسمون داره؛خدایا ممنون به خاطر این همه مهربونی. خدارو شکر این ماه هم فد و وزنت خوب بود واکسن دو ماهگیتم زدی و تموم شد رفت (بماند که وفتی از درد گریه میکردی من هزار بار میمردم و زنده میشدم) چند روز پیش برای دومین بار با صدای بلند خندیدی...یعنی ...
3 آذر 1390

عکس

تو بهترینی دنیای من قربونت برم نفسم. بوس بوس بوس بوس   ...
30 آبان 1390